Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-29@16:02:40 GMT

سادات نیستم، تو، ولی مادر منی

تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۳۳۳۷۴

سادات نیستم، تو، ولی مادر منی

نفیسه سادات موسوی:

شبی به ترس من از رستخیز جان دادند
به من جهان پس از مرگ را نشان دادند

صدای شیون و زاری بلند شد، ناگاه
مرا به نیت تلقین تکان تکان دادند

تن مرا به هیاهوی خاک بخشیدند
سکوت روح مرا هم به آسمان دادند

میان ولوله آن‌دم کسی صدایم کرد
به دست چپ دو سه طومار، ناگهان دادند

همین که نیت کتمان گذشت از نظرم
به دست و پا و تمام تنم زبان دادند

مقابل در دوزخ تو را صدا کردم
همین که نام تو آورده شد امان دادند

فقط به برکت نام تو بود که آن شب
برای عمر دوباره به من زمان دادند

 

فاطمه نانی زاده:

از خم این کوچه‌ها با خود خبر آورده است
آن نسیمی که مرا تا پشت در آورده است

پر کشیدی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. آسمان را از نفس انداختی
صبح از پرواز تو یک مشت پر آورده است

عطر تو می‌پیچد این‌جا باغچه گل می‌دهد
یادگار توست انگوری که بر آورده است

روزگار بعدِ تو داده عصایی دست من
گرچه گاهی هم برایم چشم‌تر آورده است

روضه‌خوان، ایوان خانه، کربلا، بیت گریز
«اربا اربا» را دوباره در نظر آورده است

بر مزارت می‌نشیند باز هم پروانه‌ای
یاس و نرگس با خودش مادر مگر آورده است!

 

رباب کلامی:

محبوبه‌ی خدایی و عشق است راز تو
سنجاق شد بهشت به چادر نماز تو

سادات نیستم، تو، ولی مادر منی
آورده‌ام پناه به آغوش باز تو

 

رباب کلامی:

میان باغچه‌ی دیگران جوانه نزن
خطا نمی‌رود آهم، به هر نشانه مزن

هزار تاب‌تر از گیسویم نخواهی یافت
محال را به سرانگشت‌هات شانه مزن

نگاه مست تو باید که مال من باشد
برای رهگذرانت شرابخانه مزن

فقط برای خودم باش، دل گرو بگذار
قمار بر سر عمرِ من است، چانه مزن

سکوت میکنی و ناشنیده میگیری؟
خودم زنم! تو به من حقه‌ی زنانه مزن

 

رباب کلامی:

با جانِ شمع هوهوی طوفان چه می‌کند؟
با تخته‌پاره سیل خروشان چه می‌کند؟

از حال من سراغ گرفتی، بیا ببین
با خاک مرده باد غزلخوان چه می‌کند؟

گفتی میان آتش عشقم چه می‌کنی؟
گفتم خلیل بین گلستان چه می‌کند؟

شوق وصال کشته مرا، بیم هجر هم
جایی که خیر این نرسد، آن چه می‌کند؟

من قطره قطره اشک شدم بعد رفتنت
با تو صدای چک چک باران چه می‌کند؟

در خواب دیدمت به مزار من آمدی
در حیرتم که در تن من جان چه میکند

 

افسانه غیاثوند:

در دامنی از شعر فرو گیر سرم را
باشد که علاجی برسد چشم ترم را

باشد که دمی شعر بیاید و بشورد
در دامن تو این منِ شوریده ترم را

آن شب قرق مبهم آغوش پدر نیز...
شاید به خطی شعر شکستی پدرم را

یک بستر بیدار و غزل خوانی چشمت
با عشق تو پیوند زدی برگ و برم را

با شیوه‌ی جادوت مگر چاره بسازی
در من عطش کهنه‌ی آیا-اگرم را

از پشت پدر آمده ام یا غزلی گرم؟
مادر مددی کن که بیابم اثرم را

دیوان غزل باز ورق خورد و دستی
در دفتری از شعر فرو برد سرم را

 

عاطفه جوشقانیان:

«و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»
(آیه ۸ سوره انسان)

عطر بهار از جانب دالان می‌آید
دارد صدای خنده از گلدان می‌آید

این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران
این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید

این اولین روز است؛ افطار خودت را
دادی به مسکینی که سرگردان می‌آید

حالا دوباره بوی نان پیچیده،

اما دارد یتیمی خسته و نالان می‌آید

مثل گلوبندت اسیری را رها کن
وقتی که دارد بی سر و سامان می‌آید

ما هم اسیریم و یتیم و مستمندیم
ما مرده ایم از عطر نامت جان می‌آید

از برکت نانی که بخشیدی، همیشه
بر خاک گندم‌زارمان باران می‌آید

شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو
نور تو از هر گوشه ایران می‌آید

وصف شما کِی در کلام آدمی‌زاد..؟
مدح شما در سوره انسان می‌آید

 

عاطفه جوشقانیان:
لیلی ام هنوز

آری منم.. الهه‌ی زیبایی جهان
محو منند روی زمین اهل آسمان

آرام، مثل چادر مادر سر نماز
محکم، شبیه لحن پدر لحظه‌ی اذان

من، نوبرِ بلندترین شاخه ام، ببین
کِی می‌رسد به چیدن من دست این و آن؟

با بوته‌های خارِ خیابان، غریبه ام
با غنچه‌های باغچه‌ی خانه، مهربان

دلدادگی ست پیشه‌ی من، لیلی ام هنوز
آوازه ام به عشق، بلند است هر زمان

رودابه، نیم‌تاجم  و پروین و آسیه
دنیا پر از من است، جهان را بیا بخوان

یاسر اگر خروش کند، من سمیه ام
هرجا حماسه ایست منم پشت آن نهان

باید برای خاک خود آرش بپرورم
هرگز مباد قامت این سرزمین کمان

 

عالیه مهرابی:

دستاس بچرخان و بگردان گل گندم‌
ای مزرعه‌ی روشن اندوه و تبسم
از ساحل رنج تو وزیده است به این سو
امواج طمانینه تلاطم به تلاطم
افطار کن افطار از آن سفره که بخشید
از کاسه‌ی سرشار دعای تو به مردم‌

ای حادثه‌ی نوبر انگورترین رنج
باید که بپرسیم تو را  از جگر " خم"
آغاز شد ایمان تو در سوره‌ی اول‌

ای کوثر جاری شده از آیه‌ی سوم
شرح تو " الم نشرح... " قران کریم است
تفسیر تو در" ام ابیها" به تجسم
آوازه‌ی پیراهن تو بر تن سائل
پیچید به آفاق، ترنم به ترنم
آخر  تو چه کردی که چنین رشته‌ی تسبیح
"یا فاطمه یا فاطمه "... آمد به تکلم!

لب باز کن‌ای  خطبه‌ی خوشرنگ اناری
شد چشم ترت مزرعه‌ی آینه کاری
با دست پر از پهلوی تو آمده آتش
آداب تو شد شیوه‌ی اخلاق مداری!
هم بغض تو شد شاعر حبسیه نویسی
هم صبر تو استاد سفرنامه نگاری!
مضمون بلندی است در آیات نگاهت
جریان کدامین عطشی، سوره‌ی جاری؟!
شب، زمزمه ات سوره‌ی "والشمس" و "قمر" شد‌

ای ماه! تو داری چه قراری؟! چه مداری؟

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: معرفی شعر حضرت زهرا حضرت مادر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۳۳۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب

به گزارش خبرنگار مهر، سه کتاب نمایشنامه با عنوان «رازی بین من و تو»، «در تنم زمستان شد» و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است.

«رازی بین من و تو» نوشته محمدرضا امیرخانی تصویری از زندگی علی، جانباز اعصاب و روان است. علی هنرمند پتینه‌کاریست که در جبهه‌های جنگ دچار موج انفجار شدیدی شده و همچنان با این توهم که هم‌رزمش را کشته است، دچار عذاب وجدان است. در ادامه دکتر بخشی برای رهایی او از این توهم دست به کار می‌شود.

«در تنم زمستان شد» اثری از مصطفی سیفی برشی از زندگی رونیا یک دختر کرد ایزدی است که چند سال اسیر داعش بوده و اکنون پس از فرار از دست داعش به آلمان گریخته، اما یک روز مرد داعشی که سال‌ها رونیا را اسیر کرده، وارد خانه او می‌شود.

«روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» نمایشنامه دیگری است که به قلم محمدرضا آریان‌فر به چاپ رسیده است. آریان‌فر در این کتاب، چهار نمایشنامه شامل «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر»، «آن‌گاه که خدا از دهان سنگ ترانه می‌خواند»، «کسی در خواب‌هایم قدم می‌زند» و «سراغ خواب‌هایم را از باد بگیر» را به نگارش درآورده است.

«رازی بین من و تو» با شمارگان ۳۰۰ نسخه، «در تنم زمستان شد» با شمارگان ۵۰۰ نسخه و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می‌شوند.

کد خبر 6089724 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • تحویل ۴ هزار واحد مسکونی در شهر پرند/ آورده ۷۰۰ میلیونی متقاضیان
  • تلاوت آیات سوره بقره از سوی گروه تواشیح بین المللی تسنیم
  • عرضه ۳ اثر از سوره مهر یزد در نمایشگاه کتاب
  • هدف از تحمیل بی‌حجابی به جامعه چیست؟
  • جاسوسان صنعتی - باد آورده
  • پیامک اقساط نجومی برای متقاضیان نهضت ملی مسکن
  • متقاضیان نهضت ملی مسکن باید هر ۲ ماه، ۴۰ میلیون واریز کنند!
  • متقاضیان نهضت ملی مسکن باید هر ۲ ماه ، ۴۰ میلیون واریز کنند
  • متقاضیان نهضت ملی مسکن باید هر ۲ ماه ۴۰ میلیون واریز کنند
  • عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب